Monday, December 30, 2013

معمای خانم عبادی و حقوق بشر اسلامی / مقاله / پرتو نوری علا

دکتر شیرین عبادی، حقوقدان، نویسنده و قاضی دادگستری رژیم گذشته، که بخاطر فعالیت هایش در زمینهء حقوق بشر در رژیم اسلامی، به ویژه در مورد حقوق زنان و کودکان، به دریافت جایزۀ صلح نوبل سال 2003 میلادی، نائل آمد،


 در همایشی که به مناسبت روز جهانی حقوق بشر (دهم دسامبر 2013) در دانشگاه لیدنِ هلند، برگزار شده بود شرکت کرد و ضمن صحبت در بارهء مشکلات سیاسی و اجتماعی ایران، در بارهء رعایت حقوق بشر و اهمیت آن سخن گفت.
خانم عبادی در سخنرانی خود، بستن "دست و دهان" منتقدان، توسط حکومت را، چارهء رفع مشکلات ایران ندانست و بر این تأکید داشت که مشکلات ایران، زمانی مرتفع خواهد شد که "ما از اختلافات مان بکاهیم." او همچنین اضافه کرد که احزاب سیاسی چون رقیب یکدیگر هستند دارای اختلاف اند، اما بیرون از حزب سیاسی، می توان "بطور جمعی روی مسائل حقوق بشری" کار کرد. ایشان متذکر شد که "کار حقوق بشری، نگاه به قدرت سیاسی ندارد، [بلکه] فقط منتقد سیاست است... اگر ما روی حقوق بشر متمرکز بشویم، مردم در یک "انتخابات آزاد و سالم و عادلانه" به حکومت دلخواه خود رسیده و "مشکلاتشان حل خواهد شد."
خانم عبادی، چه در ایران و چه در تبعید، به حق، از جمله ایرانیانی است که در جهت افشاء نقض حقوق بشر در ایران، در سطحی جهانی، بسیار کوشا و فعال بوده است. او از يکسو با قبول وکالت خانواده های مقتولین قتل های زنجیره ای، کشته شدگان زیر شکنجه در زندان و، از سوی ديگر، با داشتن شواهد و مدارکی متقن، نقش اساسی برخی مقامات حکومتی در قتل دانشجویان دانشگاه تهران را افشا کرد که منجر به تشکیل یکی از بزرگترین پرونده های قضائی دوران اصلاحات، به نام پرونده نوار سازان شد. او همچنین وکیل تعدادی از چهره های سرشناس فرهنگی و مطبوعاتی و تعداد کثیری از پرونده های اجتماعی، نظیر آزار منجر به قتل کودکان، بوده است.
اتحادیهء اروپا، پس از اعتراض بی وقفهء خانم عبادی و تلاشگران حقوق بشر نسبت به حوادث پس از انتخابات خونین 1388، تحت نام "کشتار مردم ایران"، تصمیم گرفت هیأتی را برای رسیدگی به کشتارها به ایران بفرستد، که با عکس العمل شدید حکومت اسلامی روبرو شد و امکان وقوع نیافت؛ همان مخالفت و ممانعتی که تا همین چند روز پیش، با آمدن هیأت هشت نفره پارلمانی اروپا مبنی بر ملاقات با زندانیان سیاسی و دیدار با نسرین ستوده و جعفر پناهی، ادامه داشت و رژیم به هیچ یک از گزارشگران و مأموران سازمان ملل اجازه ملاقات نداده بود.
هدفم از ذکر اطلاعات قابل دسترسِ فوق، تأکید بر این امر است که خانم دکتر شیرین عبادی از جمله کسانی است که از کُنه و ضمیر نظام اسلامی ایران و فجایع و فساد و ظلم و جوری که عده ای، با توسل به قوانین مذهبی، بر مردم اعمال کرده اند، آگاه است. او خود از اولین قربانیان حکومتی مذهبی است که به علت زن بودن اش، مسند قضاوت را از دست داد و او را به حد یک کارمند ساده دادگستری، بکار گماردند. دفتر وکالت او نیز بارها مورد حمله و هجوم اوباش و اراذل رژیم اسلامی قرار گرفت و خودش نیز تهدید به مرگ شد تا سرانجام ایران را ترک گفت.
***
شیرین عبادی گرچه بارها از بنیادگرایان رژیم اسلامی ایران انتقاد و به اعمال شان اعتراض کرده است، اما اشکال کار آنان را نه در وجود حکومت و قوانینی مذهبی، که در سوء استفاده و تعبیر غلط از قوانین مذهبی می داند. به همین دلیل همواره به دنبال روشنفکران اسلامی و اصلاح طلبانی بوده و هست که با تفسیر و تعبیر صحیح از قرآن و فقه اسلامی، در چارچوب همین نظام و قانون اساسی اش، مانع حکومتگران از نقض مفاد جهانی حقوق بشر باشند.
به این ترتیب، خانم عبادی از یکسو به وجود حکومت مذهبی با «تعبیر صحیح از قرآن»، باور دارد و، از سوی دیگر، حکومتگران را ملزم به رعایت "حقوق بشر" می داند. گوئی ایشان نمی داند که "قوانین مذهب شیعه اثنی عشری ولایی آن جهانی" ذاتاً با "مفاد حقوق بشری این جهانی"، بقول منطقیون دو مقولۀ متنافر، و در نتیجه، مانعة الجمع اند. گویا ایشان نمی داند که قوانین مذهبی، حتی در صلح آمیزترین و انسانی ترین تفسیر و تعبیرشان، همواره، میان پیروان مذهب خود و پیروان سایر مذاهب تفاوت گذاشته، آنان را مقدم و مافوق دیگران می بیند. حتی «مِهر مذهبی» نيز در این بينش، نوعی تفقد به زیر دستان محسوب می شود. حال آن که قوانین حقوق بشری، جهانشمولند. هیچکس را به علت دین و بی دینی و باور مذهبی و عقیده و جنسیت و نژاد و رنگ و فرهنگش مادون یا مافوق دیگری قرار نمی دهد.
مشکل خانم عبادی، بطور مشخص، مشکل تمام کسانی است که، با توجه به اهمیت رعایت حقوق بشر در جوامع انسانی، از یکسو فعالانه در افشای موارد نقض حقوق بشر در ایران تلاش می کنند و، از سوی دیگر، خواهان حفظ نظام اسلامی و اصلاح قانون اساسی آن هستند. اصلاح طلبان، و بخشی از فعالان چپ ما در ایران و خارج از ایران، سال هاست که دچار این مشکل بدخیم شده اند.
به همین دلیل است که جناح های (حتی مخالف) در رژیم اسلامی، در بزنگاه هایی که کل نظام را در خطر می بینند، با توافقی موقت با هم، این توهم را در مردمِ جان به لب شده بوجود می آورند که روی کار آمدن این جناح یا آن جناح، وضع شان را بهتر خواهد کرد و، از اين طريق، بار دیگر آنان را به پای صندوق های رأی می کشانند و بر عمر حکومت فاسد و دغلکار خود می افزایند.
رژیم اسلامی ایران، پیش از مذاکره بر سر توقف غنی سازی اتمی با کشورهای 1+5، کاملن در معرض سقوط بود. و اگرچه تحریم های غرب زندگی توده کم درآمد و طبقهء متوسط ایرانی داخل کشور را شدیداً تحت تأثیر قرار داده است اما، بیش از آن، حکومت آخوندی را دچار تزلزل و وحشت از فروپاشی کرده بود. به همین دلیل رژیم، از قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال 1392 و انتخاب آقای روحانی، پنهانی مذاکراتی را در باب قطع برنامه های اتمی از سوی ایران و رفع تحریم ها از طرف غرب انجام داده و، بعد از انتخابات و محکم کردن دوبارهء ستون های فاسد حکومت، این ارتباطات را علنی کرد.
ای کاش، لااقل خانم عبادی و سایر فعالان، بعد از سال ها تلاش قابل تحسین برای افشای نقض حقوق بشر در ایران، از لحظهء توقف یاوه گوئی ها و قلدر بازی های رژیم و عجز آشکارش در نشستن با غربی ها بر سر میز مذاکره، استفاده بهینه کرده و از مسئولان سازمان ملل و حقوق بشر درخواست می کردند تا، موضوع "رعایت حقوق بشر" در ایران را نیز جزو موارد رفع تحریم ها از سوی غرب، به رژیم اسلامی حقنه می کردند.
دیدیم که وعدهء آقای روحانی برای آزادی زندانیان سیاسی، با آزادی خانم ستوده، همراه 15 زندانی دیگر، به پایان رسید و در عوض میزان اعدام ها در 100 روز اول ریاست ایشان سه برابر گذشته شد. دیدیم که ایران، در شرایط نمایشی، به هیأت پارلمانی اروپا اجازهء ملاقات با ستوده و پناهی را داد، و با مختومه اعلام کردن پروندهء "قتل غیرعمد یا شبه عمد" ستار بهشتی، خانواده او را وادار به عدم دنبال کردن این پرونده کرد. می شنویم که زندانبانان به زندانیان می گویند بعد از کنفرانس، همهء شما را اعدام خواهیم کرد. و هیچ بعید نیست که حکومت ولایی ایران به محض رفع تحریم ها و کشیدن نفسی دوباره برای سلطه گری، بر مردم همان کند که از 35 سال پیش تا کنون کرده است.
چرخ این رابطهء رنج آور، به علت حکومت مذهبی در ایران، سی و پنج سال است که در اشک و خونِ شریف ترین و بهترین آزادیخواهانمان می گردد؛ اما شگفتا که هنوز بسیاری از ما از گذشته درس نمی گیریم و دوباره و چند باره خود را در این چرخۀ فریب می اندازیم. شک نیست که داشتن امید سرمایۀ بزرگ زیستن است. طبق قانون صیانت نفس و میل به ادامهء زندگی، به فرمان مغز، آدمی برای حفظ این سرمایه، انگیزه و دلایل رفتاری می تراشد، بدی ها را نمی بیند، به تجربه های تلخ فکر نمی کند، دزد را می بیند اما می گوید انشاالله گربه است و، بنا بر مَثل معروف خودمان، در ظلمت، چشمان گرگ را نور می پندارد. و وقتی گرگ او را درید، برای آنکه خود را خام ندیده باشد، گرگ را ظالم و خود را مظلوم می خواند.
به گمان من، خانم شیرین عبادی و تمام فعالان حقوق بشر ایرانی، که خواهان حفظ نظام و انجام اصلاحاتی در قانون اساسی آن هستند، یکبار هم شده باید به این امر مهم توجه کنند که اگر قانون اساسی حکومتی در جامعه، با مذهب یا هر ایدئولوژی دیگری درهم شود، مردم آن جامعه از کرامت و شأن انسانی، از برابری و مساوات، از شادمانی و از حقوق اولیهء بشری که با او زاده می شود، بهره ای نخواهند داشت. زیرا حاکمان مذهبی و ایدئولوگ، اساساً تداوم خود را در حفظ خودی ها و معدوم کردن ناخودی ها می بینند. رژیم اسلامی ایران، کاملن از قوانینی که نص صریح قرآن اند پیروی می کند. به همین دلیل در نظر حاکمان، اعدام کافر و ملحد و زندیق و زناکار - با هر تعبیر زیبا و نازیبا- از اوجب واجبات، و اطاعت از فرمان خداست.
خانم شرین عبادی هنوز، همچون هنگام دریافت جایزهء صلح نوبل، می تواند با تکیه بر حق فردی، با افتخار و سربلندی، خود را زنی "مسلمان" بخواند. اما آن جا که از اعدام ها برمی آشوبد، آنجا که به کشتار مردم اعتراض می کند، آنجا که خواهان مردمسالاری و رعایت عدالت و برابری مردم، فارغ از جنسیت، رنگ، نژاد، مذهب، عقیده و، در یک کلام، آنجا که سخن از حقوق بشر می گوید؛ بجای آویختن به تعبیر و تفسیر صحیح از قرآن، شایسته است که در جهت رساندن جامعهء ایرانی به حکومتی سکولار و دمکرات، فعال و کوشا باشد.
2013/16/12 
* ويدئوی سخنرانی شیرین عبادی در باره حقوق بشر در همایش روز جهانی حقوق بشر (دهم دسامبر ٢٠١٣) در دانشگاه لیدن - ویدئو: شبکه ایرانیان هلند


No comments:

Post a Comment